معنی عقب مانده ذهنی

فرهنگ فارسی هوشیار

عقب مانده ذهنی

شیت


عقب مانده

پس افتاده پتیران (صفت) عقب افتاده کشور (ملت اجتماع) عقب مانده.


ذهنی

(صفت) منسوب به ذهن درونی باطنی عقلی. یا وجود ذهنی وجود شی ء در ذهن شخص مقابل وجود عینی وجود خارجی. ‎ هوشی، درونی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

عقب مانده

عقب مانده. [ع َ ق َ دَ / دِ] (ن مف مرکب) عقب افتاده. پس افتاده.


ذهنی

ذهنی. [ذِ] (ع ص نسبی) منسوب بذهن. درونی. باطنی. عقلی. وجود ذهنی. مقابل وجود عینی و وجود خارجی
- ذهنی شدن امری و مطلبی، نیک در ذهن جای گرفتن. نیک بیاد ماندن. مرکوز ذهن، مرکوز خاطر شدن. مرتکز ذهن و خاطر گردیدن.

ذهنی. [ذِ] (اِخ) هو ثانی الدفتری. المتوفی (917) او را دیوانیست بترکی. (کشف الظنون).

ذهنی. [] (اِخ) شاعری از مردم کاشان و بیت ذیل از اوست:
نرنجیم با غیر اگر خو کنی
تو با ماچه کردی که با او کنی.
(نقل از قاموس الاعلام ترکی).

فرهنگ عمید

عقب مانده

* عقب‌ماندۀ ذهنی
* عقب‌ماندهٴ ذهنی: (روان‌شناسی) کسی که در مهارت‌های ذهنی به رشد لازم نرسیده است،

کلمات بیگانه به فارسی

عقب مانده

واپس مانده

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عقب مانده

واپس مانده

فرهنگ معین

عقب مانده

(~. دِ) [ع - فا.] (ص مف.) نک عقب افتاده.

فارسی به آلمانی

عقب مانده

Rueckwaerts [adverb]

فارسی به عربی

عقب مانده

خلفیا، متخاذل، وراء

معادل ابجد

عقب مانده ذهنی

1037

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری